قطعا بهعنوان کسی که آزمون استخدامی را پشت سر گذاشتهاید، رزومهای که به برای سازمان یا شرکتی که علاقهمند به فعالیت در آن هستید ارسال کردهاید مورد پذیرش و توجه واقع شده است و به عبارت بهتر، همه مراحل دشوار استخدامی تا لحظه مصاحبه حضوری را پشت سر گذاشتهاید، قابلیت پاسخگویی به بسیاری ار سوالات تخصصی و فنی شغل مورد درخواستتان را نیز دارید.
تعدادی از سوالات روابط عمومی، مسائل روز، احکام اسلامی و تاریخی و همچنین سوالات عقیدتی و سیاسی و امثال آن نیز وجود دارند که در اغلب شاخهها و رشتهها مشترک هستند و میتوان با مطالعه کتب، سایتها، جزوههای فراوانی که برای همین منظور گردآوری شدهاند تا حد قابل قبولی بر آنها فائق آمد. در این میان، مجموعهای از سوالات مصاحبهای استخدامی و شغلی نیز هستند که خارج از چارچوبهای فوق هستند.
سوالات زیرکانه و گاه عجیب و غریب در مورد شما، شخصیتتان و احتمالا خانواده و زندگی شخصیتان. اگر چه در نگاه اول کارفرما یا مصاحبهکننده مجاز به پرسیدن سوالات شخصی از شما نمیباشد و شاید کمی هم غیر اخلاقی به نظر برسد، اما باید بگوئیم که این سوالات، که اغلب نیز بر اساس اصول روانشناختی طراحی شدهاند، در عین سادگی میتوانند زوایای پنهان شخصیت شما را برای مصاحبه کننده آشکار سازند.
سوالاتی فریبنده که جنبههای منفی و عیب و ایرادهای شما را برای کارفرما عیان میسازند. اما برای اینکه با خشاب پر به مصاف این دست از سوالات شخصی ساده اما تاثیرگذار برویم لازم است آشنایی هرچند مختصری با آنها و نحوه پاسخگویی به آنها داشته باشیم. با ما همراه باشید.
این اولین، کلیشهایترین، مهمترین و احتمالا خطرناکترین سوالی است که در جلسه مصاحبه شغلی از شما پرسیده میشود. در پاسخ به این سوال که اتفاقا سوالی شخصی هم بهنظر میرسد بهترین کار این است که خودتان را به کوچه علی چپ بزنید.
انگار نه انگار سوال شخصی است! از تحصیلاتتان بگویید، کارهایی که تا کنون انجام دادهاید، مدارک، گواهینامهها و مقامات و دستاوردهایی که تا کنون توانستهاید کسب کنید، چشماندازتان از پیشرفت شغلی و آیندهتان و در اصل، هر چیزی غیر از زندگی شخصی، همسر و فرزندانتان. ضمن این که بهتر است در پاسخگویی به این سوال کلیشهای سعی نکنید جوری جواب بدهید که فرد مصاحبه کننده خوشش بیاید. خود واقعیتان باشید و جز حقیقت نگویید.
میزان اعتماد به نفس شما و سطح توانمندی (و البته زیرکی و هوش) شما در همین سوال اول تا حد زیادی قابل ارزیابی است.
این سوال با سوال اول (خودتان را معرفی کنید) کاملا متفاوت است. اینجا اگر نمیتوانید از روش علی چپ استفاده کنید. منظور مصاحبه کننده از این سوال دقیقا ویژگیهای شخصی و شخصیتی شما است و مجبور هستید صادقانه پاسخگو باشید. بهتر است از گفتن ویژگیهای منفی خود نظیر عجول بودنتان حرفی به میان نیاورید.
این ویژگیها را بعدا خودشان با گوشت و پوست و استخوان درک خواهند کرد! از این رو سعی کنید از قابلیتهای خود، مهارتهایتان، ویژگیهای مثبتی نظیر روحیه کار تیمیتان و امثال آن صحبت کنید و به هیچ عنوان هم اغراق نکنید یا سعی نکنید دروغ بگویید. کافی است حقایق مثبت وجودیتان را کمی پررنگ تر جلوه دهید.
همه ما نقاط ضعف و قوتی داریم و برای اکثر ما، صحبت کردن در مورد ضعف آسانتر از نقاط قوت است. برای اینکه بتوانید از این مرحله جان سالم به در ببرید لازم است که شناخت کافی در مورد خودتان، نقاط ضعف و قوتتان کسب کرده باشید.
ابتدا سعی کنید نقاط ضعف خود را عنوان کنید. صحبت در مورد نقاط ضعف آنهم در شرایطی که باید خود را فردی شایسته و بایسته برای تصدی این سمت معرفی کنید کمی ریسک آفرین است. در حقیقت، شما باید نقاط ضعف خود را بهگونهای مطرح کنید که ضعف چندانی به نظر نیاید و این در حالی است که خودتان از صمیم قلب به داشتن آنها و تاثیرات مخرب آنها ایمان دارید!
به عنوان مثال: اگر فرد عجولی هستید، لازم نیست از این واژه منفی استفاده کنید. سعی کنید از در زیرکی وارد شوید و اینگونه نکته ضعف خود را مطرح کنید که گاهی ممکن است در برخی کارها سرعت عملم روی کیفیت آنها تاثیر بگذارد! این یعنی گاهی از سر عجله گند میزنم به بعضی از کارها!! اما این نکته را هم متذکر شوید که دارید روی آن کار میکنید و سعی دارید فعالیت حرفهایتان را تحت تاثیر قرار ندهد.
در کل در این مورد لازم نیست همه چیز را بریزید توی دایره! اما در مورد نقاط قوت باید گفت که اولین نکته، عنوان کردن قابلیت و توانمندیهایی است که تاثیری در حرفه شما ندارد. اهمیتی ندارد شما یک شناگر حرفهای باشید وقتی قرار است بازاریابی کنید. اما اگر روابط عمومی خوبی دارید و به راحتی میتوانید با همه ارتباط برقرار کنید، درست به هدف زدهاید.
ضمن اینکه سعی کنید لحنی که در تعریف و تمجید از خودتان انتخاب کردهاید، علیرغم انتقال اعتماد به نفستان به مصاحبهکننده، عاری از خودستایی، غرور و خودبینی باشد.
شاید در نگاه اول بهنظر برسد که هدف مصاحبه کننده از پرسیدن این سوال صرفا این باشد که بداند شما چه علاقهمندیهایی دارید و شما نیز شروع کنید به توضیح در مورد اینکه تلویزیون زیاد تماشا میکنید میکنید – چون به اخبار و فیلم علاقه دارید و بسیاری از هنرپیشهها مطرح جهان را می شناسید! یا زیاد در شبکهها اجتماعی پرسه میزنید چون اهل تکنولوژی و مدرن هستید.
اما متاسفانه باید عرض کنیم که سخت در اشتباه هستید. این سوال، هر چند ساده اما بسیار خطرناک است. وقتی بخش قابل توجهی از اوقات فراغت خود را صرف گوشی موبایل و شبکههای اجتماعی کردهاید، یعنی هدف و برنامهای ندارید و صرفا گذران وقت میکنید. این در حالی است که وقتی پاسخ می دهید بسیار اهل ورزش و باشگاه هستید، به مصاحبه کننده القا میکنید که ارزش زیادی برای خود و سلامتیتان قائلید.
یا وقتی عنوان میکنید که روزهای تعطیل هم سحرخیز هستید تا به کارهای تعمیراتی و منزل برسید، چنین القا میکنید که فردی فعال و عاشق یادگیری و پیشرفت هستید و میتوانید هر مشکلی را خودتان حل کنید.
این سوال نیز یک سوال مهم و تاثیرگذار است. شاید دلیل انتخاب این شغل از سوی شما رشتهای باشد که بهصورت ناخواسته تحصیل کردهاید. در دانشگاه رشته حسابداری قبول شدهاید، خواندهاید و اکنون راهی ندارید جز اینکه در همین رشته نیز کار پیدا کنید.
اگر این حقیقت را به زبان بیاورید، فاتحه این شغل را از همین الان بخوانید. در پاسخ به این سوال (هرچند ساختگی!) باید نشان دهید که به این شغل علاقهمند هستید و به شدت نیز در آن تبحر دارید. در حقیقت باید انگیزهای مثبت از خود برای فعالیت در این زمینه نشان دهید و به مصاحبه کننده چنین القا کنید که شما، پیشنهادات دیگری در سایر زمینهها نیز داشته و دارید اما از روی شناختی که از خود، علاقهمندیها و تواناییهایتان دارید به این سمت و سو کشیده شدهاید.
به ویژه اگر تمایلات و انگیزههایی دارید که با اهداف سازمانی شرکت مورد نظرتان نیز همسو است حتما از طرح آنها استقبال خواهد شد. در مقابل اگر علاقهمندیها و دلایلی برای انتخاب این شغل داشتهاید که فکر میکنید در تضاد با آرمانهای شرکت است، آنها را پیش خودتان نگه دارید.