همه ما همکارانی داریم که دوست دارند به ما بگویند چه کار کنیم، چه کار نکنیم؟ این رفتار صورت های مختلفی می تواند داشته باشد. ممکن است کار خودشان را به دوش ما بیاندازند یا این که مستقیماً امر و نهی کنند!
این افراد معضل و آفت هر شرکت و مجموعه ای هستند و هر جا که باشند کارکردن را برای بقیه تبدیل به زهر مار می کنند.
اگر شما نیز مبتلا به این مسئله هستید برای اینکه آسیبی از این نوع رفتارها نبینید، می توانید در ادامه ی مقاله، راهکارها و تاکتیک هایی را برای کنترل و برخورد با این نوع از افراد یاد بگیرید.
گفتنش خیلی راحت است ولی واقعاً کار دشواری ست که بتوانیم تحت هر شرایط به اعصاب خود مسلط باشیم؛ مخصوصاً زمانی که از دست این افراد به تنگ آمده ایم. ولی هیچ چیزی بدتر از تلافی کردن مستقیم و مشاجره با آن ها نیست. این واکنش نه تنها چیزی را درست نمی کند، بلکه می تواند به قیمت از دست دادن کارتان تمام شود و هیچ هزینه ای برای آن فرد نخواهد داشت.
در این مواقع این افراد از کارت همیشه برنده ی «قربانی بودن» استفاده می کنند! یعنی چه؟ یعنی زمانی که شما جوش آورده اید و در حضور سایر کارکنان برخورد تندی از خود نشان می دهید، او با حفظ آرامش خود و استفاده از لحن مودبانه و آرام، قضاوت بقیه همکاران و مدیران بین شما دو نفر را می برد و شما در موضع باخت-باخت قرار می گیرید و همه شما را متهم می کنند!
پس اولین تاکتیک و نکته ی بی نهایت مهم در محیط های کاری حفظ آرامش و کنترل خشم و عصبانیت است.
اگر حس می کنید که همکارتان از شما سواستفاده می کند، کار منصفانه ای ست که از حریم تان دفاع کنید.
مراقب باشید که نباید منفعلانه برخورد کنید و همان اول و با تندی درخواست او را رد کنید!
اگر از شما خواست کاری را انجام دهید که می دانید وظیفه شما نبوده و خودش باید آن را انجام دهد، بلافاصله درخواست او را رد نکنید و بعداً با لحنی دوستانه و مودبانه درخواست کمک (یا همان دستور او!) را ردکنید.
شما می توانید در قبالش این طور رفتار کنید:
زمانی که کاری را به شما حواله داد، به او بگویید اگر بعد از کارهای خود زمان داشته باشم حتماً این کار را انجام می دهم و خوشحال می شوم که کمک تان کنم! و بعد از گذشت ساعتی، خیلی محترمانه به او بگویید که کارتان زیاد است و نتوانستید وقت خالی پیدا کنید و باید کارهای خودتان را تمام کنید.
با این رفتار آرام و مودبانه، دیگر نیاز به جنگ و دعوا و حاشیه سازی نیست و وقتی این طور برخورد کنید به طور طبیعی درخواست های بعدی او روز به روز کم تر شده و هنگامی که راه نفوذی پیدا نکند، تسلیم خواهد شد و دیگر چنین رفتاری را در قبال شما تکرار نخواهد کرد!
رفتار و حرکات خیلی از کلمات قوی تر و موثر تر هستند. وقتی با آگاهی از این نکته در محیط کار برخورد کنید، می توانید خیلی راحت چرخه کنترل را بشکنید یا حتی چرخه کنترلی ایجاد کنید!
پس هر زمانی که با این هم تیمی های ریاست طلب خواستید صحبت کنید، سعی کنید که تمام قد بلند شوید و هنگام مکالمه چشم تان را به اطراف ندوزید و مستقیماً به چشمان او نگاه کنید و با او حرف بزنید. این نوع بادی لنگویج به او القا می کند که شما خیلی با اعتماد بنفس و قوی هستید و هیچ گونه رفتار ناعادلانه ای را تحمل نمی کنید!
منظور ما این نیست که سر کار داد بزنید یا با لحن کوچه بازاری و لات منشانه در محیط کار صحبت کنید!
وقتی می گوییم که بادی لنگویج و زبان بدن شما باید نمایانگر اعتماد بنفس و قدرت شما باشد، حتماً باید این قدرت در کلام شما نیز دیده شود.
پس هر زمانی که با این افراد صحبت می کنید، تن صدایتان باید به اندازه کافی بلند و رسا باشد و هنگام حرف زدن خیلی واضح و شفاف صحبت کنید.
با نمایش اعتماد بنفس تان و کنترل اوضاع با این تاکتیک، دیگر نیازی هم به روش دوم ندارید و لزومی ندارد که به او توضیح دهید که وقتتان محدود است یا اینکه خدای ناکرده مثل یک کارآموز تمام کارهای اضافی او را به دوش بکشید و کارهای خودتان ناتمام بماند.
اگر هیچ یک از این ریزه کاری ها و روش ها جواب نداد، مستقیماً از آن ها درباره این رفتارشان سوال کنید. شاید واقعاً متوجه نباشند که دارند چنین رفتاری می کنند و یک سوال ساده و صادقانه و محترمانه بتواند به این قضیه پایان دهد.
اگر واقعاً دلیلی برای رییس بازی آن ها وجود داشته باشد، می توانید از آنها بپرسید. یا این که مستقیماً بر روی آن کار تمرکز کنید و بگویید که در حیطه وظایف شما نیست و نمی توانید آن را بر عهده بگیرید!
اگر واقعاً فکر می کنید، که هیچ کدام از این روش ها جواب نمی دهند، می توانید از روش همکاری استفاده کنید. زمانی که کاری را به سمت شما پاس می دهد، می توانید یک پیشنهاد برد-برد بدهید. با یکدیگر هماهنگ کنید و به طور مشترک آن کار را انجام دهید؛ قطعاً این روش از روبروی یکدیگر قرار گرفتن بهتر است و چه بسا در همکاری با هم ارتباط تان تقویت شده و همین طور کارایی تان نیز افزایش یابد.
راه های زیادی دیگری مانند مطرح کردن این مشکل با مدیر ارشد و حل مسئله از طریق او وجود دارد. اما نکته ای که بر تمامی این روش ها سایه انداخته، همان روش اول، یعنی کنترل خشم و حفظ آرامش و ادب در زمان مواجهه با مشکلات در محیط کاری است. فارغ از راه حلی که استفاده می کنید، برای حل این مشکل حتماً این نکته بسیار مهم را رعایت نمایید تا هم جایگاه کاری تان لطمه نبیند و هم بتوانید در شرکت، شرایط آزار دهنده پیرامونی خود را تغییر دهید.